نمایش ضامن آهو
به مناسبت میلاد خورشید هشتم امام رضا ع جشنی در بیت الزهرای مرکزی برگزار کردیم که بخشی از آن نمایش ضامن آهو بود:
آهو می دود و سرحال می خواند:من آهوی زرنگم دنبال علف می گردم علف سبز و تازه برا بچه های نازم هوا چقد تمییزه خورشید خانم می تابه
از آن طرف صدای صیاد می آید:عجب آهوی خوبی چقد درشت و خوبه با این تیر و کمونم می گیرمش نشونه
آهو فریاد میزند :صیاد!!!! و دنبال هم می کننددور تماشاچی ها
ناگهان امام رضا ع وارد صحنه میشود و آهو به بغل امام می رود
.امام رو به آهو می گوید :چه اتفاقی افتاده؟
آهو:میخواهد مرا شکار کند اما من حتما باید بروم.آخه بچه هام گشنه هستند
.امام روبه صیاد:اجازه می دهی پیش بچه هایش برود؟من پولش را به تو می دهم تا گوشت بخری.
صیاد:السلام علیک یا علی بن موسی
خیر.من اورا شکار کرده ام
آهو:فقط چند دقیقه به من مهلت دهید تا بروم.قول میدهم زود برگردم.
صیاد با ضمانت امام اورا رها می کند و می گوید:برو ما منتظرت می مانیم اما فقط به خاطر حضرت رضا ع آهو می رود و بچه هایش را غذا می دهد و بر می گردد.
وقتی بر می گردد صیاد می گوید:برو ای آهوی خوش قول که آزادی من تو را به برکت حضرت رضا آزاد کردم و پولش را هم نمی خواهم.
آهو هم از امام و صیاد تشکر کرده و به سمت بچه هایش میرود و آنها را در بغل می گیرد.
ماسک آهو را با فوم و دسته چوبی درست کردم
شایدبه نظر ساده بیاد ولی بچه ها خیلی دوست داشتند و می گفتند دوباره نمایش داشته باشیم