بیت الزهرا سلام الله علیها

طناب کشی دایره ای

طنابی  را به شکل دایره گره زدیم.هریک از بچه ها دورتا دور آن را گرفتند.مادران هم پشت فرزندان خود ایستادند.با شروع بازی و گفتن شماره سه توسط مربی هریک از بچه باید تلاش می کردند تا طناب را به سمت عقب که جایگاه مادرش هست بکشد.شکل دایره مدام در حال تغییر است و کودکی برنده هست که سمت و سوی دایره را به سمت مادر خود بکشد.   اگر مادران حضور نداشتند میشه به جاش برای هر کودک یک دوست انتخاب کرد.    حالا روش بازی را برعکس کردیم.به این شکل که مادران سر طناب را گرفتند تا به سمت فرزندانشون بکشند. که البته در بازی ما منجر به پاره شدن طناب شد. اکثر مادران بیت الزهرایی یک فرزند دیگر هم در آغوش دارند.ماشا الله.خداوند حا...
20 مرداد 1395

نقاش کوچولوی اتومبیل

قراره بریم عروسی... میخوایم ماشینمون و خوشگل کنیم. پس بیکار ننشینند و زودتر شروع کنید. اینم ماشین ما که یک روزی پراید بوده +رنگ انگشتی   با دقت در جزییات رنگ می کردند و به زوایای پنهان علاقه بیشتری نشون می دادند.           دیگه نگران دوربین های پلیس هم نیستم.     قربون حورا جونم برم آخرسر هم باهم ماشین خاله را شستیم. *اما شما برای کسب این تجربه کمی دقت کنید.ممکنه جای بعضی رنگها روی ماشین بمونه...     ...
12 مرداد 1395

آب پاشی تونلی دسته جمعی

بچه ها را با یک آب پاش به صف کردیم.و با انتخاب مربی یکی یکی بچه ها وارد تونل می شدند.بعد همه دوستانش با آب پاش خیسش می کردند.با هیجان و جیغ فراوان...   البته کسی اگر میخواست کلک بزنه خودم دستش را می گرفتم و از کنار دوستانش عبور می دادم. شروع بازی با شماره سه و حملهههههه بود.و می خواندیم : خیسش کن خیسش کن خیس تر و خیس ترش کن....می تونید یک صف از بچه ها را هم مقابل صف اول قرار دهید تا تونل کامل تری شکل بگیره.       ...
3 مرداد 1395

جا به جایی لیوان

 مسابقه جابه جایی لیوان، به این شکل انجام شد ،که بچه ها چهار دست و پا مسیری رو طی میکردند و روی کمرشون یک لیوان گذاشتیم. در طول مسیر نباید لیوان از روی کمر می افتاد. خیلی جالب بود ، یک بار بچه ها به تنهایی مسیر رو طی کردند و چند بار هم به صورت مسابقه گروهی.   بعد از مسابقه به همه بچه ها جایزه دادیم. جوایزشون ،استامپ و مهر صد آفرین ، هزار آفرین و... بود.   ...
26 تير 1395

نقاشی با پودر گچ

 چند تا پلاستیک زباله مشکی پهن کردیم و روی پلاستیک رو با پودر گچ پوشاندیم. سپس بچه ها با انگشت شروع کردند به کشیدن نقاشی. حتما امتحان کنید یک تجربه جدید و هیجان انگیز بود برای بچه ها.   آخر بازی هم کلی گچ بازی کردند .   ...
26 تير 1395

شنا،خیالی

 چند تا پارچه آبی و سفید پهن کردیم و به بچه ها گفته شد تصور کنید اینجا دریاست و شنا کنید. از طرفی به طرف دیگه آب بیاین.   خیلی جالب بود،هر کدوم به یک مدل شنا می کردند. کلی هیجان زده بودند که سریع شنا کنن و برسن به خشکی ...
26 تير 1395

جشن امامت آقا محمدحسین

محمدحسین جان معمولا جشن تولد نمیگیره و مادرمهربونش برطبق دستور امام صادق ع برای گل پسرش برنامه های بالا رو جشن میگیرن.مثل جشن توحید یا جشن نبوت و جشن سجده.حالا که محمدحسین جان چهار ساله شده این توفیق و پیدا کرده که با عترت پاک وآل بیت حضرت رسول ص آشنا بشه.در این جشن با شکوه،شادی این موهبت الهی رو با دوستاش تقسیم کرده. اینم کارت دعوتش: خیلی به بچه ها خوش گذشت چون برنامه سراسر شادی بود برای بچه ها.منم کلی شعر خوندم که در یک فرصت مناسب اونها رو اینجا تایپ میکنم. مامان آقا محمدحسین هم داستان غدیر و با یک ماکت زیبا برای بچه ها تعریف کرد حتی ماجرای اون مردی که ولایت علی ع را نپذیرفت و سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد.   ...
22 تير 1395

کوچولوها در شب های احیا ماه مبارک رمضان۲

در قسمتی از مسجد بچه ها را سرگرم کردیم با کلی برنامه تفریحی و فرهنگی و خوراکی و جایزه   حتی برنامه دعا و قرآن به سرگرفتن هم داشتیم.   برنامه دیگرمان که خیلی بی سر وصدا هم بود اجرای پانتومیم بود.که بچه ها باید دست بلند میکردند و جواب می دادند.در آخر خود بچه ها اجرای پانتومیم راهم یاد گرفتند و برای دوستاشون اجرا میکردند.    کوچولوی نازی موقع رنگ آمیزی که دعا میکردم آمین میگفت   ...
12 تير 1395

کوچولو ها در شب های احیا ماه رمضان

در گوشه ای از مسجد برنامه مختصری برای بچه ها داشتیم. ابتدا نقاشی آزاد .بعد هم موقع پخش دعای جوشن کبیر دعای سبحانک یا لا اله انت  الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب را با همه ی بچه ها تکرار می کردیم.اینطوری کوچکترها هم یاد گرفتند.   بعد یک بازی دسته جمعی انجام دادیم به این صورت که مشت هایمان را به صورت برج روی هم گذاشتیم و از زیر یکی یکی باید مشت خود را بیرون می کشیدند به شرطی که بقیه مشتها تکان نخورد و نریزد .بقیه هم باید مواظب باشند تا مشت شان از سرجایش تکان نخورد.بدین ترتیب تا نفر آخر بازی ادامه پیدا می کند.   نحوه ی دیگر این بازی این بود که برجی از مشت بچه ها تشکیل می دهیم و یهو همه باهم عقب می رویم و می گوییم...
8 تير 1395