بیت الزهرا سلام الله علیها

مسابقه خنده(چشم تو چشم)

مامانا مقابل بچه ها نشستن و باید تلاش می کردند تا بچه ها رو بخندونن. خیلی لذت بخش بود و بچه ها تلاش می کردند نخندن. مریم سادات جون تلاش می کرد نخنده ،که آخر بازی کلی خندش گرفت. امیر حسین عزیز هم از اول بازی میخندین و زود به زود خندش می گرفت. یک بارم قرار شد بچه ها ماماناشون رو بخندونن،خیلی شکلک های بچه ها بامزه بود و مامانا نتونستن نخندن و کلی خنده و شادی تو مسابقه داشتیم. ...
29 فروردين 1395

توپ و شوت

مسابقه توپ و شوت: یکی از بچه ها داخل دروازه قرار گرفت و بقیه بچه ها هم به نوبت گل میزدن. دروازمون رو با دو تا بشکه آب معدنی در نظر گرفتیم. هر کدوم از بچه ها ۳ مرتبه می تونست توپ رو گل کنه. بازی هیجان انگیزی بود برای آقا پسرا و تجربه ای تازه برای دختر خانما. سید علی دروازه بان خیلی خوبی بود و بازی از دروازه به خوبی دفاع میکرد که گل نخوره   ...
28 فروردين 1395

مسابقه: پر کردن بطری آب با قیف

بین بچه ها مسابقه ای گذاشتیم، نفری یک بطری خالی آب و یک قیف به بچه ها دادیم. باید بطری آب معدنی رو با لیوان پر از آب میکردند و برای راحتی کار بچه ها از قیف برای بالای درب بطری ها استفاده کردیم. مسابقه دو به دو انجام شد و بقیه بچه ها هم با تشویق کردن دوستاشون به مسابقه شور و هیجان زیادی دادند. ...
20 فروردين 1395

حمومک مورچه داره

بازی حمومک مورچه داره پر از  هیجان و شادی آور برای بچه هاست و از دسته بازیهای جمعی _تحرکی است.شعر زیر را با الهام از شعر های سنتی قبلی خودم سرودم اما شعرهای دیگری هم برای این بازی موجود هست. بازی به این شکل هست که کودکان باشنیدن کلمه بشین و پاشو باید فورا بنشینند و بلند شوند و هرکس دیر انجام داد به اصطلاح سوخته و از بازی بیرون میرود.در متن شعر زیر کودکان با مفاهیم سنتی و جدید پیرامون حمام کردن آشنا میشوند.میتوان قبل یا بعد از بازی توضیحات مربوطه و آموزش های مرتبط را به آنها بدهیم .   حمومک مورچه داره بشین و پاشو خنده داره دلاک حموم کیسه داره کسی که لنگ بسته داره بشین و پاشو خنده داره تو سربینه حوله داره بشین و پاش...
25 اسفند 1394

مسابقه:عبور از مانع

ابتدا مسیری را در نظر گرفتیم ، چند مانع هم در مسیر قرار دادیم. سپس به بچه ها گفتیم که بشکه های آب رو از این طرف با اون طرف برسونند و مانع ها رو دور بزنند به صورت مارپیچ و زیک زاک. مسابقه دو نفر دو نفر انجام شد بین بچه ها. این بازی به قدرت تمرکز در حرکت و راه رفتن به کودک کمک میکند .   ...
25 اسفند 1394

غرفه کودک هیات فاطمیه مجمع الانصار

  روزهای به یادماندنی اقامه عزا و همدردی با قلب مبارک صاحب الزمان عج در ایام حزن آل الله امسال برای ما در کنار کودکان جاودانه شد.مدیران هیات فضایی مناسب را برای کودکان در نظر گرفته بودند تا هم از مادرانشان دور نباشند و هم خاطره ای به یاد ماندنی از فضای هیات در ذهنشان باقی بماند.   فضاسازی غرفه کودک هم به عهده خود بچه ها بود .بادکنک های مشکی و نقاشی های بچه ها فضای زیبایی به این مکان داده بود.     در این ده شب برنامه های متنوعی برای کودکان داشتیم.در ابتدای ورود به هریک از کودکان کارت عضویت دادیم و هرشب در پایان هیات یک برچسب تشویقی مذهبی روی کارتشان می چسباندیم.در آخر هم  با گرفتن کارتهای عضویت جایزه ...
11 اسفند 1394

بازی متفاوت با بادکنک

ابتدا نفری یک بادکنک  باد شده به بچه ها دادیم و گفتیم با  دو تا پاهاشون نگهش دارند. بعد باید به صورت پرش یا راه رفتند ،مسیری رو طی می کردند. اگر بادکنکم رها می شد باید بر می گشتند و دوباره مسیر بازی رو طی می کردند.   بازی هیجان انگیزی بود ، این بازی به  دقت و تمرکز کودک در راه رفتن کمک میکند. بازی بعدی بادکنک ها ، تمرکز در حرکت و نگه داشتن بادکنک  به کمک کمر و شکم. این بازی به صورت قطار بازی انجام می شود ، با این تفاوت که بین هر کودک یک بادکنک قرار می گیرد،هنگام حرکت نفر بعدی باید مواظب باشد که بادکنکش نیوفتد و پا به پای دوستاش حرکت کند.   ...
10 اسفند 1394

مسابقه،راه رفتن روی دست

مسابقه به این شکل بود که مامانا پای بچه ها رو باید میگرفتند و بچه ها روی دستاشون راه میرفتن. این مسابقه واقعا پر از هیجان بود،یک بازی خلاقانه و ورزشی. این بازی برای تعادل بین ورزن کودک و هدایت راه رفتن روی دست عالی.   در دور بعدی مامانا شدن راننده و بچه ها ماشین. یکی از بچه ها هم شد پلیس و با نشان دادن چراغ سبز و قرمز بچه ها رو هدایت میکرد. وقتی سرعت ماشینا (بچه ها)م بالا می رفت ،خانم پلیس براشون چراغ رو قرمز میکرد تا ترافیک درست نشه و باز دوباره چراغ سبز می شد و بازم به راه میوفتادند.   این بازی برای آموزش چراغ راهنمایی خوبه. بعد از کلی رانندگی روی دستاشون و گرفتن پاهاشون توسط مامانا،بهشون بشقاب دادیم...
30 بهمن 1394

زورخانه بازی

در تخیل بچه ها آنها را به یک زورخانه بردیم و داخل گود شروع به ورزش کردن نمودیم.   یکی و دوتا...سه تا و چهارتا....   از انواع وسیله های داخل زورخانه مثل کباده و... هم در این بازی فرضی استفاده کردیم. مهدیار جان چون چندبار قبلا با پدرش به زورخانه رفته میاندار ما بود. مثل زورخانه ها صحبت از پهلوانی و ذکر یاعلی هم بود.         ...
27 بهمن 1394